الحمد الله جعلنا من المتمسّکین بولایه امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السّلام
من حیدری ام هیچ ندارم تردید
بی نام علی عشق فلج می گردید
تا هست جهان علی علی می گویم
تا کور شود هر آنکه نتواند دید
تا عقیق است و تا یمن باقی ست
رگه هایی ز خون من ، باقی ست !
خون من ، این زلال جاری سرخ
در دل لعل ، موج زن باقی ست
شهر من تا مدینه ی عشق ست
هم اویس است و هم قرن باقی ست
ماند زینب ، اگر چه زهرا رفت
بچه شیری ز شیر زن باقی ست
گر چه آهسته چون نسیم گذشت
جای پایش در این چمن ، باقی ست
تا که نمرود هست ، آزر هست
تا تبر هست ، بت شکن باقی ست
تا سر کفر و شرک می جنبد
ذوالفقارست و بوالحسن باقی ست
در دل شعله ، سوخت پروانه
گریه ی
شمع انجمن باقیست
سوخت شمع و به جاست فانوسش
از علی ، نقش پیرهن باقی ست !
بر رخ آن فرشته ی معصوم
اثر دست اهرمن باقی ست !
قصه را ، تازیانه میداند !
در و دیوار خانه ، میداند
محمد علی مجاهدی
دلتنگم ای کرببلا , در اربعین دیدار ما
بطلب ما را مولا...درسته گنه کاریم
ولی اشکهایمان از دوری کربلایت به پهنای صورتمان جاری است...
آخر به عشق اینکه خودت ضامنم شوی
یک شب به عَمد طعمه ی صیاد میشوم
میلاد سلطان خراسان , غریب الغرباء,معین الضّعفاء و الفقراء
امام رئوف , علی بن موسی الرّضا برهمه ی شما دوستداران اهل بیت مبارک
پنجره فولاد رضا برات کربلا میده
پنجره فولاد رضا دل منو جلا میده
منو ببر به کربلا
منو ببر به کربلا
منو ببر به کربلا
سلطان علی موسی الرّضا
مرا طلای گنبد تو بی قرار میکند
کسی مرا به دوش ابرها سوار میکند
خیال میکند که دیدن تو قسمتش شده
همین کسی که دارد از خودش فرار میکند
اللهم ارزقنا زیارة الحسین علیه السلام
از بیابان بوی گندم مانده است
عشق روی دست مردم مانده است
باز هم یک روز طوفان می شود
هر چه می خواهد خدا آن می شود
می روم افتان و خیزان تا غدیر
باده ها می نوشم از جوشن_کبیر
آب زمزم در دل صحرا خوش است
باده نوشی از کف مولا خوش است
فاش می گویم که مولایم علی است
آفتاب صبح فردایم علی است
هر که در عشق علی گم می شود
مثل گُل محبوب مردم می شود
تا علی گفتم زبان، آتش گرفت
پیش چشمم آسمان آتش گرفت
آسمان رقصید و بارانی شدیم
موج زد دریا و طوفانی شدیم
بغض چندین ساله ما باز شد
یا_علی گفتیم و عشق آغاز شد
یا علی گفتیم و دریا خنده کرد
عشق ما را باز هم شرمنده کرد
یا علی گفتیم و گلها وا شدند
عشق آمد قطره ها دریا شدند
از سکوت و گریه سرشارم علی
تا همیشه دوستت دارم علی!
کشتی نساز ای نوح طوفان نخواهد آمد
بر شوره زار دلها باران نخواهد آمد
شاید به شعر تلخم خرده بگیری اما
جایی که سفره خالیست ایمان نخواهد آمد
رفتی کلاس اول این جمله را عوض کن
آن مرد تا نیاید باران نخواهد آمد
شاعر: ناشناس
مولای من...
جمعه به جمعه
در معبر ذی طوی
سراغت را از بنفشه ها و یاس ها گرفتم
و میان شکوفه های نارنج
در جستجویت بودم
زیرا که سخت است برمن
که مردم تو را ببینند
و من تو را نبینم
آیا روزی خواهد رسید
که هی چشم ما به جمال تو روشن شود
شاعر: ناشناس
هَلْ إِلَیْکَ یَا ابْنَ أَحْمَدَ سَبِیلٌ فَتُلْقَى؟
آیا به جانب تو اى پسر احمد راهى هست؟
درخیابان هایش عشق کاشته ام
و کنار در هر خانه ی فرشته ای
بانتظار توست
حرم امام هشتم (ع) را
آب و جارو میزنم
مشک ها روشن میکنم
تا تو برای رهایی از خستگی هایت بیایی
بدون هیچ اندوهی بیا
نا امیدی را کنار بگذار
از باب الجواد بیا
اینجا فرشته ها ساقی اند
ومستانه درود میگویند
در شهر من
زندان و دار و گلوله نخواهی یافت
در دستانمان غیر مهر چیزی نیست
که ما زائر امام مان را حرمت
و ساکنان کویش را ارج می نهیم
اینجا
در کوچه پس کوچه های قدیمی اش
بوی بهشت می وزد
و خیابانهای شلوغش خسته ات نمی کند
اینجا هیچکس گم نمیشود
چون شهر من گلدسته دارد
اینجا در شهر من
دلت باز میشود
بیا
همین که نیت کنی
رسیده ای
به شهر من خوش آمدی
سید حسن سهیلی / 21 آبان1393 ه.ش
18 محرم الحرام 1436 ه.ق
مهربانم ! عالم از توست ...
غریبانه چرا میگردی
از صرافت میافتد
برای مشاهده شعری درباره حضرت فاطمه (س)
روی لینک زیر کلیک کنید
به مناسبت شروع سال تحصیلی ...