دریچه ای به جاودانگی

دریچه ای به جاودانگی

مرجع نمونه سوال .:دین و زندگی / عربی / فلسفه منطق :. متوسطه 2
دریچه ای به جاودانگی

دریچه ای به جاودانگی

مرجع نمونه سوال .:دین و زندگی / عربی / فلسفه منطق :. متوسطه 2

تا همیشه دوستت دارم علی!


از بیابان بوی گندم مانده است

عشق روی دست مردم مانده است

 

باز هم یک روز طوفان می شود

هر چه می خواهد خدا آن می شود

 

می روم افتان و خیزان تا غدیر

باده ها می نوشم از جوشن_کبیر

 

آب زمزم در دل صحرا خوش است

باده نوشی از کف مولا خوش است

 

فاش می گویم که مولایم علی است

آفتاب صبح فردایم علی است

 

هر که در عشق علی گم می شود

مثل گُل محبوب مردم می شود

 

تا علی گفتم زبان، آتش گرفت

پیش چشمم آسمان آتش گرفت

 

آسمان رقصید و بارانی شدیم

موج زد دریا و طوفانی شدیم

 

بغض چندین ساله ما باز شد

یا_علی گفتیم و عشق آغاز شد

 

یا علی گفتیم و دریا خنده کرد

عشق ما را باز هم شرمنده کرد

 

یا علی گفتیم و گلها وا شدند

عشق آمد قطره ها دریا شدند

 

از سکوت و گریه سرشارم علی

تا همیشه دوستت دارم علی!

 


پروردگارا بهترین و پاک ترین و زیباترین درود هایت را

بر محمـــــــــد و آل محمد فرو فرست


هیچ‌کس با امام، صادق نیست

أین السّبب المتّصل بین الأرض و السماء


قصـــــه تکرار می شود یعنی

باز هم در مدینـه عاشق نیست

کوچه در کوچه شهر را گشتم

هیچ‌کس با امام، صادق نیست

سیدحمیدرضا برقعی



با جرعه ای ز بوی تو از خویش می روم

آه ای شراب کهنه که در ساغری هنوز...



 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 


دو آرزو


دو آرزو به دل مـادر جوانـے مـاند

کفن براے " حــُسِـیـن " و حـرم برای " حــَسـَن " ...‌

یافاطمـه الـزهرا(سلام الله علیها)



طلبه ای که متوسل شد...


فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده 


یکى از طلبه هاى حوزه باعظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرضه مى دارد : شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟!

شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فیجیل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو :
به آسمان رود و کار آفتاب کند .

پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !!

بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى :
به آسمان رود و کار آفتاب کند




پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند .
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى کنند مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید :
به آسمان رود و کار آفتاب کند

فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید : این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید .
مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود . فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟

گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است .

هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .

آنگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید

چون صیغه جارى شد طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟

راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم ; به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام)قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم ، شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است

طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ 

راجه گفت : من گفته بودم :
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند

طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است .

راجه سجده شکر کرد و خواند :

به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند * به آسمان رود و کار آفتاب کند

منبع : کتاب عبرت آموز تالیف استاد شیخ حسین انصاریان

ما شیعه ایم


ما شیعه ایم

ما شیعه ایم : رسالتمان محمدی , ولایتمان علوی , عصمتمان فاطمی , سخاوتمان حسنی , عزتمان حسینی , غیرتمان عباسی , صبرمان زینبی , عبادتمان سجادی , شریعتمان باقری , مذهبمان جعفری , بردباریمان کاظمی , مهربانیمان رضوی , بخششمان تقوی , زیارتمان نقوی , نگاهمان عسکری و امیدمان مهدوی است.

 

اللهم صلّ عی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم وارزقنا شفاعتهم والعن اعدائهم اجمعین

لقد ذکرنا علیّا فی کل آیة...

بسم ربّ العلیّ الأعظم

الحمد للّه الّذی جعلنا من المتمسّکین بولایة امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام



بنا به نقل قاضی نورالله تستری در احقاق الحق جلد ١٤ صفحه ٥٥٢ و فرات بن ابراهیم در عقائد الامامیه صفحه ٨٨ در آیه «و لقد صرّفنا للنّاس فی هذا القرآن من کل مثل فأبی اکثر الناس الا کفورا» (اسراء ٤٧) می‌نویسند تاویل آیه این است که : و لقد ذکرنا علیّا فی کل آیة فابوا ولایة علی 7 فما یزیدهم الا کفورا.


همچنین شیخ سلیمان حنفی در "ینابیع الموده" میگوید همه آیات قرآن اگر کاملا بررسی شود در شأن حضرت علی 7 نازل شده و در کتاب دیوان خود به این مورد اشاره فرمود:

أنا الدّین لاشکّ للمؤمن

 

بایجاب وحی و آیاتها

و برای تائید این مطلب شعراء گفته‌اند:

علی المرتضی الحاوی مدایحه

 

 اسفار توراة بل آیات قرآن


حد بیان فضائل اهل بیت سلام الله علیهم

امیرالمومنین علی7 :

«إیّاکُم وَ الغُلو فینا قُولوا إنّا عَبیدٌ مَربوبونَ وَ قُولوا فی فَضلِنا ما شِئتُم.»

«درباره ما غلو نکنید،ما را بندگان پرورگار بدانید,آنگاه در فضلیت ما هرچه خواستید بگویید»

 بحارالانوار ج10 ، ص 92

 خصال ج2 ، ص614


أشهد أنّ ...

أشهد انّ یعسوب دین مولى الموحدین اسدالله الغالب مظهر العجائب مولى الکونین امام ثقلین وارث انبیا والمرسلین سید المتقین حبل الله المتین کلمه الحسنى سرور اوصیا سید الموحدین شهسوار لافتى پیشواى انبیاء عروة الوثقى خیرالمومنین اول العابدین ازهد الزاهدین سخن گذارمنبر سلونى پیشواى متقین زین الموحدین امیرالمومنین على ابن ابى طالب صلوات الله و سلام الله علیه , ولی الله